حافظه و یادسپاری (به انگلیسی: Memory)قسمتی از شناخت است که جهت رمزگذاری و طبقه‌بندی اطلاعات در معمای شناخت پیرامون وجهان توسط مغز مورد استفاده قرار می‌گیرد ودر روانشناسی، استعدادی است ذهنی برای ذخیره، حفظ و به یاد آوردن اطلاعات و تجربیات. پایه آن تشکیل ارتباطات موقتی قوی و کافی در قشر مغزی می‌باشد.
حافظه، اثر الن لوی وارنر(۱۸۹۶–۱۸۴۴م) کتابخانه کنگره ساختمان توماس جفرسون، واشینگتن. دی سی.

فرآیندهای موجود در حافظه شامل سه مرحله می‌شود:

رمزگردانی (Encoding): سپردن به حافظه
ذخیره‌سازی (Storage): نگه‌داری در حافظه
بازیابی (Retrieval): فراخوانی از حافظه

 

گروه‌بندی انواع حافظه

هر چند از منظر علوم مختلف انواعی از حافظه وجود دارد (مانند حافظه فعال، آشکار، نهان و …) اما در رایج‌ترین گروه‌بندی‌های علمی حافظه را می‌توان در سه بخش « حافظه حسی» (Sensory Memory)، «حافظه کوتاه مدت»(Short-Term Memory) و «حافظه بلند مدت»(Long-Term Memory) مطالعه نمود.

حافظه حسی توسط حس‌گرهایی که در بخش‌های شنوایی، بینایی، و لامسه وجود دارد فعال می‌شود و مدت نگه‌داری اطلاعات در آن از چند دهم ثانیه تا چند ثانیه کوتاه بیشتر نمی‌شود. در موقعیت‌هایی که نگه‌داری و ذخیره‌سازی مطالب برای تعداد ثانیه‌های بیشتری مطرح است (اغلب کمتر از ۳۰ ثانیه)، با حافظه کوتاه مدت سر و کار داریم و در موقعیت‌هایی که مستلزم نگهداری مطالب برای مدت طولانی تری است (از چند دقیقه تا چندین سال)، نوع حافظه فرق می‌کند و گفته می‌شود با حافظه بلند مدت ارتباط داریم.

حافظه حسی (Sensory Memory)

حافظهٔ حسی آنچه توسط حواس درک می‌شوند را برای مدت کوتاهی ذخیره می‌کند. این نوع حافظه بسیار ناپایدار است. مدت زمان آن غیرارادی تعیین می‌شود و محتویات آن به صورت مستقیم به مرکز توجه فرد ربط ندارد.

این حافظه در بخش‌های شنوایی، بینایی، و لامسه فعال است. برای نمونه، مدت پایداری حس شنوایی در انسان در مقیاس ده ثانیه است[۲] و مدت پایداری حس بینایی چند دهم ثانیه است.

حافظه کوتاه مدت (Short-term)
حافظه کوتاه مدت به حافظهٔ ما از رویدادهایی اشاره دارد که ظرف چند ثانیهٔ گذشته اتفاق افتاده است. از باب نظری استدلال شده که مهم است میان حافظهٔ کوتاه مدت از یکسو و حافظهٔ بلند مدت از سوی دیگر تمیز داده شود. جوهر این تمییز نظری در اصطلاح «حافظهٔ اولیه» و «حافظهٔ ثانویه» جیمز نهفته است. طبق نظر جیمز (۱۸۹۰) حافظهٔ اولیه با اطلاعاتی سروکار دارد که پس از پردازش در هوشیاری باقی می‌ماند و بدین ترتیب بخشی از حال روانی فرد را تشکیل می‌دهد. برعکس، حافظهٔ دراز مدت با اطلاعاتی دربارهٔ رویدادها سروکار دارد که هوشیاری را ترک کرده‌اند و بدین ترتیب بخشی از گذشتهٔ روانی فرد را تشکیل می‌دهد.[۱] حافظه کوتاه مدت یکی از سه نوع حافظه‌ای می‌باشد که مغز انسان‌ها به کمک آن به پردازش داده‌ها دست می‌زند.

 

حافظه دراز مدت (Long-term)
ذخیره‌سازی در حافظه کوتاه مدت به‌طور کلی از نظر ظرفیت و مدت زمان به شدت محدود می‌باشد. در حالی که حافظه دراز مدت، شامل اطلاعاتی است که به مدت زمان‌های مختلف، از چند دقیقه تا سراسر عمر (خاطرات کودکی یک فرد بزرگسال) در حافظه نگهداری می‌شوند. به عنوان مثال، شخصی که یک شماره هفت رقمی تصادفی را در حالی که فقط چند ثانیه قبل از فراموشی به خاطر می‌آورد، ولی ممکن است یک شماره تلفن خاص را سالیان سال در خاطر داشته باشد(توجه و تکرار). در حافظه دراز مدت معمولاً اطلاعات بر حسب معنا رمزگردانی می‌شوند؛ بنابراین، اگر موضوعاتی که باید یادآوری شوند، معنادار باشند، بهتر یادآوری می‌گردند. وقتی معنای مطلبی فهمیده نشود، بسیار سریع فراموش می‌گردد (مثل اینکه از برکردن چیزی که درک نمی‌شود بسیار سخت خواهد بود). هرچقدر ارتباطات معناداری بین مطالب وجود داشته باشد نیز بهتر یادآوری خواهند شد.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *